Best worng
Chapter 1
Part37
نشستیم و صبحونه رو خوردیم که با سومی رفتم داخل حیاط
بورام:پشمامممم از بهشت قشنگ تره
سومی:میدونستی اینجا برا سه تا شونه؟
بورام:هان؟
سومی:این ویلای شخصی جونگکوک تهیونگو جیمینه
بورام:پشمام
سومی:نظرت چیه بریم شنا؟
ی استخری داشت که نر های زیر ابش بدجوری قشنگش کرده بود ولی
بورام:حسش نیست
سومی:توکه بلخره میای پس ناز نکن
منو سومی از بچگی عاشق اب بودیم یعنی حتی اگه ی لیوان اب هم بود باید میریختیم روهم بیشتر قهر کردن امونم سر اب بوده و هست
جولیا:دخترا من دارم میمیرم
سومی:یا چته(خنده)
جولیا:دو روز پیش پریود شدم تموم نمیشه که نمیشه
بورام:ایشش...گوه اخه الان
جولیا:دست من که نیست
سومی:کی تموم میشه؟
جولیا:تقریبا ی سه روز دیه
بورام:پد داری؟
سومی:نداشته باشه هم جیمین براش میخره(خنده)
بورام:چیی!!!! نکنه تو رابطن؟
جولیا:نه بابا چرت میشه(خنده)
سومی:چرا چرا اتفاقا جیمین همیشه چشش به جولیا ست
بورام:خوبه والا
انقدر حرف زدیم که تاریک شد
سومی:ععع ما میخواستیم اب بازی کنیم
تهیونگ:تو این سرما؟ فکرشم نکن
رفتم سمت گوش سومی و جولیا
بورام:دیدید گفتم نمیزارن خوش باشیم فقط میخوام گیر بدن
کوک:گیر نمیدیم فقط نمیخوایم مریض بشین
جولیا:ریدی خواهر
رفتم بخوابین که دوتا اتاق بیشتر نداشت!
سومی:خوبه مارو برداشتید اوردید اینجا با دوتا اتاق
بورام:مشکلی نیست دخترا تو ی اتاق بخوابن پسرا تو اتاق
کوک:نه خب دونفر تو پذیرایی بخوابن بقیه تو اتاق
بورام:جونگکوک
کوک:باشه بعدا!
با سومی و جولیا رفتیم تو ی اتاق
سومی:بورام بعد از مدت ها...
بورام:عاح...از سربازی بدتر بود ولی جونگکوک جاتو پر کرد
جولیا:زهر مار عاح میکشه
سومی:نمیدونی این چند وقت قشنگ بلد شده
بالش تارو پرت کردم سمتشون اوناهم از اون ور پرت میکردن انقدر بازی کردیم که خسته شدیم و تسلیم....
چطوره؟ دیگه خودتونو اماده کنید داره غمگین میشه
Part37
نشستیم و صبحونه رو خوردیم که با سومی رفتم داخل حیاط
بورام:پشمامممم از بهشت قشنگ تره
سومی:میدونستی اینجا برا سه تا شونه؟
بورام:هان؟
سومی:این ویلای شخصی جونگکوک تهیونگو جیمینه
بورام:پشمام
سومی:نظرت چیه بریم شنا؟
ی استخری داشت که نر های زیر ابش بدجوری قشنگش کرده بود ولی
بورام:حسش نیست
سومی:توکه بلخره میای پس ناز نکن
منو سومی از بچگی عاشق اب بودیم یعنی حتی اگه ی لیوان اب هم بود باید میریختیم روهم بیشتر قهر کردن امونم سر اب بوده و هست
جولیا:دخترا من دارم میمیرم
سومی:یا چته(خنده)
جولیا:دو روز پیش پریود شدم تموم نمیشه که نمیشه
بورام:ایشش...گوه اخه الان
جولیا:دست من که نیست
سومی:کی تموم میشه؟
جولیا:تقریبا ی سه روز دیه
بورام:پد داری؟
سومی:نداشته باشه هم جیمین براش میخره(خنده)
بورام:چیی!!!! نکنه تو رابطن؟
جولیا:نه بابا چرت میشه(خنده)
سومی:چرا چرا اتفاقا جیمین همیشه چشش به جولیا ست
بورام:خوبه والا
انقدر حرف زدیم که تاریک شد
سومی:ععع ما میخواستیم اب بازی کنیم
تهیونگ:تو این سرما؟ فکرشم نکن
رفتم سمت گوش سومی و جولیا
بورام:دیدید گفتم نمیزارن خوش باشیم فقط میخوام گیر بدن
کوک:گیر نمیدیم فقط نمیخوایم مریض بشین
جولیا:ریدی خواهر
رفتم بخوابین که دوتا اتاق بیشتر نداشت!
سومی:خوبه مارو برداشتید اوردید اینجا با دوتا اتاق
بورام:مشکلی نیست دخترا تو ی اتاق بخوابن پسرا تو اتاق
کوک:نه خب دونفر تو پذیرایی بخوابن بقیه تو اتاق
بورام:جونگکوک
کوک:باشه بعدا!
با سومی و جولیا رفتیم تو ی اتاق
سومی:بورام بعد از مدت ها...
بورام:عاح...از سربازی بدتر بود ولی جونگکوک جاتو پر کرد
جولیا:زهر مار عاح میکشه
سومی:نمیدونی این چند وقت قشنگ بلد شده
بالش تارو پرت کردم سمتشون اوناهم از اون ور پرت میکردن انقدر بازی کردیم که خسته شدیم و تسلیم....
چطوره؟ دیگه خودتونو اماده کنید داره غمگین میشه
- ۱۳.۶k
- ۲۷ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط